مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

آخرین مطالب

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

استفن کاوی در کتاب هفت عادت مردمان موثر شش الگو برای تعامل انسانی تعریف می کند

که در ادامه هریک را بطور خلاصه معرفی می کنم:

«1.      برد / برد

2.      برد / باخت

3.      باخت / برد

4.      باخت / باخت

5.      برد

6.      برد / برد یا معامله بی معامله

برد / برد: این تفکر زندگی را عرصه همکاری می بیند نه رقابت و موفقیت یک فرد به قیمت نابودی موفقیت دیگران محسوب نمی شود.

برد / باخت: این تفکر می گوید اگر تو ببری من می بازم بسیاری از افراد از لحظه تولد با ذهنیت برد / باخت زاده می شوند..اولین و مهمتری محیط به کارگیری این تفکر غلط, خانواده است.

هنگامی که کودکی با دیگری مقایسه می شود و عشق بر مبنای شرط و شروط داده می شود, افراد دچار تفکر برد / باخت می شوند.

باخت / برد: این تفکر بدتر از تفکر برد / باخت است. افراد مبتنی بر الگوی باخت / برد اغلب خیلی سریع راضی می شوند. آنها توانایی خود را در محبوبیت یا پذیرفته شدن از سوی دیگران جستجو می کنند و شجاعت بسیار اندکی برای بیان احساسات و اعتقادات خود دارند.

انسان های پیرو الگوی برد / باخت عاشق پیروان الگوی باخت / برد هستند چون می توانند راحت از آنها سواری بگیرند.

طرفداران الگوی باخت / برد احساسات زیادی را درون خود دفن می کنند و مشکل اینجاست که این احساسات بیان نشده هرگز نمی میرند بلکه زنده زنده دفن می شوند و روزی بصورت ناهنجاری های شدید بروز می کنند. بیماری های روان تنی مخصوصاً در دستگاه های تنفسی, عصبی و قلبی و عروقی غالباً نتیجه احیای نفرت های انباشت شده می باشند.

باخت / باخت: هنگامی که دو فرد طرفدار الگوی برد / باخت هستند, یعنی دو آدم لجباز و کله شق در برابر هم قرار می گیرند, نتیجه بازی باخت / باخت است. این تفکر فلسفه ارتباط خصمانه با دیگران و فلسفه جنگ است.

بر اساس این الگو "اگر همه بازنده باشند, بازنده بودن چندان هم چیز بدی نیست"

برد: این افراد صرفاً به برنده شدن خود می اندیشند و با اینکه خواهان شکست دیگران نیستند ولی تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد, خواسته خودشان است.

از این پنج تفکر کدامیک بهتر است؟

اگر در شعبه ای از شرکتی کار می کنید که با شعبه دیگرش کیلومترها فاصله دارد و هیچ نوع رابطه کاری بین آنها وجود ندارد شاید بهتر باشد که از رویکرد برد / باخت استفاده گردد تا با ایجاد رقابت, کار شرکت بهبود یابد.

اگر برای رابطه ای ارزش قایل هستید و موضوع مورد نظر هم چندان مهم نیست, شاید در بعضی موارد تفکر باخت / برد بهتر باشد تا بر عملکرد طرف مقابل مهر تایید بزنید: " چیزی که می خواهم به اندازه رابطه ای که با تو دارم, برایم مهم نیست. بیا این بار به شیوه تو عمل کنیم"

ولی در نهایت رویکرد برد / برد تنها گزینه مناسب از میان پنج گزینه بالاست.

برد / برد یا معامله بی معامله: یعنی اگر نتوانستیم راه حلی پیدا کنیم که منافع طرفین را تامین کند, قبول می کنیم که به نحو خوشایندی با هم مخالفت کنیم و معامله ای صورت نگیرد.

بلوغ تعادل بین شجاعت و ملاحظه است و مطابق ماتریس زیر رویکرد برد / برد در عین مهربانی, جدی هم است.

 

ماتریس الگو برای تعامل انسانی

کم

زیاد

شجاعت

کم

ملاحظه

باخت / باخت

برد / باخت

زیاد

باخت / برد

برد / برد

 

 

برای اینکه بتوانید از رویکرد برد / برد استفاده کنید, فقط مهربان بودن کافی نیست, بلکه باید دل و جرئت داشته باشید.»

  • مهرزاد نوشاد
  • ۰
  • ۰

ماتریس مدیریت زمان

استفن کاوی در کتاب هفت عادت مردمان موثر محور اصلی تفکر را در یک ماتریس 2*2 شرح می دهد:

«یک سوال: کدام کار است که اگر بتوانید بر اساس برنامه ای منظم انجام بدهید, تغییر بسیار مهم و مثبتی در زندگی شخصی شما بوجود خواهد آورد؟

بعداً به این سوال بر خواهیم گشت.

دو عامل تعریف کننده یک فعالیت عبارتند از فوریت و اهمیت. فوریت یعنی اینکه باید به فعالیتی فوراً توجه کرد. مثلاً توجه به زنگ یک تلفن یک فوریت است. موضوعات فوری غالباً قابل لمس و مشاهده هستند و به ما فشار می آورند که در موردشان کاری بکنیم. این کارها اغلب خواسته دیگرانند و انجامشان غالباً دلپذیر, آسان و سرشار از تفریح و شادی است, اما در اکثر مواقع کارهای بی اهمیتی هستند.

برخلاف فوریت, اهمیت با نتایج سروکار دارد. هنگامی که فعالیتی اهمیت دارد, به پیام زندگی شما, ارزش ها و اهدافی که بالاترین اولویت را برای آنها قائل هستید, مربوط می شوند.

ماتریس مدیریت زمان

فوری

غیر فوری

با اهمیت

1

2

بدون اهمیت

3

4

 

در مربع یک مواردی که هم مهم و هم فوری هستند, قرار می گیرند. ما فعالیت های مربع یک را معمولاً بحران یا مسئله می نامیم. موارد موجود درمربع یک بسیاری از افراد را مشغول نگه می دارند و انرژی و وقت آنها را هدر می دهند. تا زمانی که روی مربع یک متمرکز باشند, این مربع همواره بزرگتر و بزرگتر می شود تا جایی که بر همه زندگی شان سایه می افکند. تنها کاری که این افراد برای آرامش خود انجام می دهند این است که به فعالیت های بی اهمیت و غیرفوری مربع چهار پناه می برند. بنابراین هنگامی که به ماتریس کلی آنها نگاه می کنید 90 درصد وقتشان در مربع یک و بخش اعظم 10 درصد باقی مانده, در مربع چهار سپری می شود. این شیوه زندگی کسانی است که عمرشان را با بحران سپری می کنند.

افراد تاثیر گذار خارج از چهارچوب مربع های سه و چهار عمل می کنند و بخش اعظم گذران وقتشان در مربع دو می باشد. مربع دو قلب مدیریت فردی انسان های تاثیرگذار است.

در ابتدای کار تنها جایی که می توانید برای مربع دو وقت پیدا کنید, از وقتی است که به مربع های سه و چهار اختصاص می دهید. هرچند در این حین فعالیت های مربع یک نیز کوچک می شوند ولی نمی توان از فعالیت های  فوری و مهم مربع یک غفلت کرد. برای بله گفتن به مربع دو بایستی نه گفتن به سایر مربع ها را آموخت.

حال دوباره نگاهی به سوال ابتدای بحث می اندازیم: اگر واقعا قصد داشتید بر مبنایی منظم برنامه ای را پیش ببرید تا یک تفاوت مهم و بسیار بزرگ در زندگی شما روی دهد, آن فعالیت چه می بود؟ فعالیت های مربع دو این نوع تاثیر را دارند و هنگامی که آنها را انجام می دهیم, جهش های کمی مهمی در تاثیرگذاری ما صورت می گیرند.

بهترین برنامه ایکه در این راستا می توان داشت برنامه هفتگی است. سازماندهی بر اساس برنامه هفتگی بسیار بیش از برنامه روزانه نیاز به تعادل و محتوا دارد. بنظر می رسد که در فرهنگ ما هفته بعنوان یک واحد زمانی کامل جایگاه خاصی دارد. تجارت, آموزش و بسیاری از فعالیت های اجتماعی در چهارچوب هفته انجام می شوند. بعضی روزها به سرمایه گذاری و روزهایی هم به استراحت و عبادت اختصاص داده شده اند. پیروان مذاهب مختلف روزهایی را مقدس می شمارند و یک روز در هفته را برای تعالی روحی و معنوی تعطیل می کنند.

در اصطلاح مدیریت زمان معروف است که 80 درصد نتایج حاصل 20 درصد فعالیت ها هستند که این اصل معروف به اصل پارتو می باشد

  • مهرزاد نوشاد