مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

آخرین مطالب

۶ مطلب با موضوع «ادوارد ویلسون» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

کتاب  در جستجوی طبیعت از ادوارد ویلسون را اخیراً به اتمام رساندم و قصد دارم به عنوان آخرین مطلب از این کتاب اشاره ای به نکات پراکنده در فصول مختلف کتاب کنم.

گذشته از انسان، در میان پستانداران شمپانزه ها از همه فداکارترند. شمپانزه ها معمولاً گیاه خوارند. شمپانزه ها اقدام به فرزند خواندگی نیز می کنند. شمپانزه ها نزدیک ترین خویشاوندان زنده ما هستند.

ظاهراً انسان یکی از گونه های مهاجم است. اما ما به هیچ وجه مهاجم ترین جانور نیستیم. پژوهش های اخیری که درباره کفتارها ، شیرها و میمون های لانگور انجام شده آشکار ساخته اند که در شرایط طبیعی این جانوران اقدام به نبردهای مرگبار، بچه کشی و حتی همنوع خواری در مقیاسی می زنند که به مراتب بالاتر از چیزی است که در انسان ها یافته می شود.

اگر حیات هوشمند روی سیاره های دیگر وجود داشته باشند ( اجماع دانشمندان آن است که وجود دارد، آن هم به فراوانی) نمی توان انتظار داشت آدم سان و پستان دار باشد.

انسان موجودی بسیار صوتی- تصویری است و در مقایسه با اکثر گونه های جانوری بسیار کم به بویایی و چشایی وابسته است. در زبان های گوناگون در سراسر جهان دو سوم تا سه چهارم از تمام واژه هایی که در مورد حواس به کار  می روند شنوایی و بینایی را توصیف می کنند، در حالی که واژه های مختص توصیف بویایی و چشایی یک دهم یا کمترند.

تا به امروز نزدیک به یک و نیم میلیون از جانداران نام گذاری شده اند، اما تعداد واقعی به احتمال زیاد  چیزی بین 10 تا 100 میلیون است. تعداد گونه های روی زمین با سرعتی معادل صد تا هزار برابر دوران پیش از انسان رو به کاهش است. بشر از دوران پیش از تاریخ تا زمان کنونی حدود 20 درصد از گونه ها را نابود کرده است. ظرف سی سال آینده 20 درصد از گونه های زمین یا بیشتر در نتیجه اقدامات بشر نابود خواهد شد.

مقدار سازمان یافتگی و پیچیدگی موجود در یک مشت خاک بیشتر از چیزی است که روی سطح تمام سیاره های دیگر روی هم وجود دارد.

تمام جانداران از جمله گیاهان گلدار، حشرات و خود انسان تصور می شود از یک جمعیت نیاکانی نسب گرفته باشند که یک و هشت میلیارد سال پیش می زیسته اند.

وقتی مساحت زیستگاه به یک دهم پوشش اولیه اش می رسد، تعداد گونه هایش نیز به نصف کاهش می یابد؛ یعنی 50 درصد انقراض نهایی در نتیجه 90 درصد کاهش مساحت.

میانگین عمر یک گونه و زادگان آن در دوره های زمین شناختی  بین یک تا 10 میلیون سال است.

حرکت روی دو پا و آزاد و رها بودن دست ها سبب شد که این اشکال نیاکانی کاملا مناسب زندگی در زمین باز باشند، جایی که در آن می توانستند از وفور میوه ها، ریشه های زیرزمینی و گوشت جانوران بهره مند شوند

  • مهرزاد نوشاد
  • ۰
  • ۰

مجدداً قصد دارم نگاهی به فصل بی مهرگان از کتاب در جستجوی طبیعت از ادوارد ویلسون کنم.

تعداد انواع بی مهرگان بسیار بیشتر از مهره داران است.

ما با قطعیت نمی دانیم چرا بی مهرگان این همه متنوع اند؛ یک عقیده رایج آن است که ویژگی کلیدی در تنوع آنها و اندازه کوچک شان است. علت احتمالی دیگر قدمت بیشتر این جانوران کوچک است که به آنها زمان بیشتری برای کاوش در محیط داده است. نخستین بی مهرگان دست کم 600 میلیون سال پیش پدید آمدند در حالی که مهره داران حدود 500 میلیون سال پیش بر صحنه ظاهر شده اند. ما در واقع به دنیایی نگاه می کنیم که عمدتاً متعلق به بی مهرگان است. تصور رایج اما اشتباهی است که مهره داران همه کاره جهان هستند در حالی که در بیشتر بخش های جهان این بی مهرگان هستند که همه کاره اند. برای مثال در آمریکای مرکزی و جنوبی مصرف کنندگان اصلی گیاهان نه گوزن ها, جوندگان و یا پرندگان هستند بلکه مورچه های برگ بُر هستند.

حقیقت این است که ما به بی مهرگان نیازمندیم اما آنها نیازی به ما ندارند. اگر انسان همین فردا از صحنه روزگار محو شود, جهان با کمترین تغییر به راه خود خواهد رفت. اما اگر بی مهرگان ناپدید شوند بعید است که گونه انسان، ماهی ها، پرندگان و پستانداران بتواند بیش از چند ماه دوام بیاورد و ظرف چند دهه جهان به وضعیت یک میلیارد سال پیش باز خواهد گشت که عمدتاً از باکتری ها، جلبک ها و چند گیاه پرسلولی بسیار ساده تشکیل شده بود.

وقتی دو دستتان را کاسه کنید و تقریباً از هرجای زمین، جز بی آب و علف ترین بیابان ها، خاک بردارید هزاران جانور بی مهره، چه قابل روئیت با چشم و چه در اندازه های میکروسکوپی، در آن خواهید یافت.

اگر انسان اینقدر شیفته جثه نبود، مورچه به نظرش از کرگدن جالب تر می آمد.

بر حفاظت از بی مهرگان باید تاکید دوباره ای صورت گیرد. فراوانی و تنوع حیرت انگیز آنها نباید سبب شود فکر کنیم که آنها فناناپذیرند. بلکه درست برعکس گونه های آنها نیز به اندازه گونه های پرندگان و پستانداران در برابر انقراض ناشی از مداخله انسان آسیب پذیرند.

  • مهرزاد نوشاد
  • ۰
  • ۰

در ادامه مطالبی که از کتاب در جستجوی طبیعت از ادوارد ویلسون نوشتم امروز نگاهی به فصل مورچه ها می کنم:

در ادامه مطالبی که از کتاب در جستجوی طبیعت از ادوارد ویلسون نوشتم امروز نگاهی به فصل مورچه ها می کنم:

پرسشی که اکثر اوقات درباره مورچه ها از من پرسیده می شود این است که با مورچه های درون آشپزخانه ام چه کنم؟ و پاسخ من همیشه همان است:« مراقب باشید پایتان را روی آنها نگذارید». مراقب زندگی های کوچک باشید.

دودمانی تکاملی که سرانجام به پیدایش مورچه ها و سایر حشرات انجامید بیش از 600 میلیون سال پیش از دودمان منتهی به انسان جدا شد.

در حال حاضر حدود 12500 گونه توصیف شده از مورچه ها وجود دارد. مورچه ها جانداران کوچک جثه غالب سیاره زمین هستند؛ یعنی از نظر جثه حد واسط میان باکتری ها و فیل ها هستند. برآورد حدودی من آن است که در هر لحظه حدود 1015  یا یک میلیون میلیارد مورچه در جهان وجود دارد. وزن مورچه ها به تنهایی چهار برابر تمام پرندگان ، دوزیستان و پستانداران روی هم است. مورچه ها و موریانه ها اجتماعی ترین جانداران جهان هستند.

چگونه مورچه ها توانستند برای دوره ای 50 برابر طولانی تر از کل تاریخ انسان و نیاکان بلافصلشان در اوج قدرت باقی بمانند؟

مورچه ها و حشرات اجتماعی دیگر به این دلیل غالب هستند که سازمان اجتماعی شان در رقابت با حشرات تک زی دیگر به آنها برتری می دهد. آنها به واسطه اتحاد نزدیک با مادر مشترکشان یعنی ملکه، می توانند نسبت به حشرات تک زی، ریسک های بسیار بزرگتری را بپذیرند.

در هر کلنی تنها یک ملکه مادر وجود دارد و دخترانش به او رسیدگی می کنند. این کلنی جامعه تمام ماده است.

یکی از تفاوت های اساسی میان جوامع انسانی و مورچه ها آن است که انسان ها مردان جوانشان را به جنگ می فرستند اما موچه ها زن های پیرشان را. تفاوت دیگر آنست که ما عمدتاً از طریق بینایی و شنوایی راهمان را پیدا می کنیم و با همدیگر ارتباط برقرار می کنیم اما مورچه ها عمدتاً از طریق چشایی و بویایی این کار را می کنند.

مغز یک مورچه کارگر دارای حدود یک میلیون سلول عصبی است و مغز یک انسان بالغ که یک میلیون برابر سنگین تر از مورچه است از 100 میلیارد سلول عصبی تشکیل شده است. بنابراین  حشرات ماهیتاَ بدلیل شرایط جسمانی شان نمی توانند خیلی باهوش باشند و برای اداره کلنی شان باید به سیستم های هدایت خودکاری همچون اشتراک یکنواخت غذا متکی باشند. در یک کلنی مورچه هیچ کس برای همه تصمیم گیری نمی کند حتی ملکه.

در مقایسه با مورچه ها که قتل و ترور، زد و خوردهای اتفاقی و جنگ های منظم سازمان یافته کسب و کارشان است، انسان را چیزی جز موجودی آرام و صلح جو نمی توان بشمار آورد.

  • مهرزاد نوشاد
  • ۰
  • ۰

نگاهی به کوسه ها از کتاب در جستجوی طبیعت از ادوارد ویلسون:

سفره ماهی ها خویشاوندان نزدیک کوسه ها هستند.

ببرکوسه: معروف به سطل زباله دریاست. اغلب در بندرگاه های انباشته از زباله گشت می زند و تقریباً هر چیز که دارای پروتئین جانوری باشد و شاید همه چیز را می خورد. در معده نمونه های صید شده از این کوسه ها، ماهی، چکمه، قوطی، کیسه سیب زمینی، زغال، سگ و حتی بخش هایی از بدن انسان یافت شده است.

کوسه کوتوله خاردار: کوچک ترین کوسه هاست و طول آن حداکثر به 30 سانتی متر می رسد.

نهنگ کوسه: بزرگترین ماهی جهان است. نهنگ کوسه هایی به طول بیش از 18 متر و وزن بیش از 10 تن نیز گزارش شده اند. اما با این جثه بزرگ تهدیدی برای انسان نیستند.

گاو کوسه ها: وزنشان به بیش از 200 کیلو گرم می رسد و تغذیه از انواع کوسه های کوچکتر را ترجیح می دهند.

کوسه سفید بزرگ: با فاصله زیاد بزرگترین ماهی گوشت خوار روی زمین است. طول بدنش به بیش از 6 متر و وزنش بیش از 3 تن است.

کوسه ها بیش از 400 میلیون سال پیش حضور داشته اند و بنابراین از هرچیزی که بتوان انسان نامید بیش از 100 بار قدیمی ترند.

حدود 350 گونه کوسه وجود دارد.

تنوع از رقابت میان اعضای گونه ها می کاهد و امکان می دهد که تعداد بیشتری از گونه ها برای دوره های طولانی با هم زندگی کنند بدون آنکه منقرض شوند.

  • مهرزاد نوشاد
  • ۰
  • ۰

مار

نگاهی به فصل مار از کتاب در جست و جوی طبیعت از ادوارد ویلسون می کنم. نکات جالب و آموزنده ای داشت.

علوم تجربی و علوم انسانی, زیست شناسی و فرهنگ در پدیده مار به شکل حیرت انگیزی به هم می رسند.

انسان ترسی ذاتی از مار دارد؛ یا اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم ، گرایشی ذاتی به یادگیری سریع و آسان چنین ترسی پس  از پنج سالگی دارد.

حیات از هر نوعی که باشد بی اندازه جالب تر از تقریباً هر نوع ماده بی جانی است که بتوان تصور کرد.

هیچ کس که از عقل سلیم برخوردار باشد یک کپه برگ مرده را به درختی که برگ ها از آن افتاده اند را ترجیح نخواهد داد. اما این چیزی که چنین پیوند نزدیکی میان ما و موجودات زنده برقرار می کند دقیقاً چیست؟

در میان ویژگی های زیست گرایانه شاید عجیب تر از همه ترس و احترام ما نسبت به مار باشد.

البته محدودیت هایی برای فراوانی و تراکم جمعیتی مارها وجود دارد. از آنجا که مارها از قورباغه، موش، مار  و جانوران دیگری در همین طیف اندازه تغذیه می کنند، لزوماً از طعمه هایشان کمیاب ترند.

این ایده که بی زاری از مار در خویشاوندان انسان ذاتی است در پژوهش هایی که درباره مکاک های رزوس همان میمون های قهوه ای درشت جثه هند و کشورهای آسیایی اطراف آن، انجام شده تایید می شود. وقتی افراد بالغ این میمون ماری از هر نوع را می بینند، با واکنش ترس کلی مختص گونه خود به آن عکس العمل نشان می دهند.

عجالتاً فرض کنید که بیزاری از مار دست کم در بعضی انواع نخستی های غیر انسان مبنای وراثتی دارد. احتمالی که بی درنگ به دنبال آن مطرح می شود آن  است که این ویژگی از طریق انتخاب طبیعی، تکامل یافته است. به عبارت دیگر، افرادی که چنین واکنشی را نشان می دهند فرزندان بیشتری از خود بجای می گذارند، در نتیجه گرایش به یادگیری ترس به سرعت در جمعیت انتشار می یابد.

شمپانزه ها تصور می شود با پیش انسان ها نیای مشترکی داشته باشند که همین پنج میلیون سال پیش می زیست. شمپانزه هایی که در آزمایشگاه بزرگ شده اند در حضور مار بیمناک می شوند حتی اگر تجربه قبلی در این مورد نداشته باشند و این واکنش در طول دوره نوجوانی بتدریج مشخص تر می شود. این یک ویژگی جالب است، زیرا انسان نیز کما بیش از همین زنجیره رشد می گذرد. کودکان زیر پنج سال با مشاهده مار هیچ اضطراب خاصی احساس نمی کنند اما با افزاش سن به تدریج محتاط تر می شوند. تنها یکی دو تجربه نا مطبوع می تواند ترسی عمیق و دائمی از مار در کودکان ایجاد کند. این الگو در تکوین فردی انسان اگر بی همتا نباشد، غیر عادی است. سایر ترس های رایج به ویژه از غریبه ها، تاریکی و صداهای بلند پس از هفت سالگی رو به کاهش می گذارند. اما درست برعکس تمایل به پرهیز از مار به تدریج با گذشت زمان قوی تر می شود.

به جز جنوبگان تمام قاره ها مارهای سمی دارند. در مناطق پهناور آسیا و آفریقا نرخ مرگ و میر ناشی از مارگزیدگی 5 نفر در هر 100 هزار نفر در سال یا بیشتر است. رکورد منطقه ای در دست استانی در برمه است جایی که در آن نرخ تلفات به 37 نفر در هر 100 هزار نفر در سال می رسد.

حتی مردم ایرلند که به لطف آخرین یخبندان پلئیستوسن یکی از معدود کشورهای جهان فاقد مار هستند، نمادها و سنت های کلیدی مار را از فرهنگ های اروپایی دیگر وارد کرده و ترس از مار را در فرهنگ و ادبیات خود حفظ کرده اند.

مصریان باستان دست کم 13 خدای مار را می پرستیدند که به امور گوناگون از سلامتی و باروری گرفته تا رویش گیاهان رسیدگی می کردند.

دو مار به هم پیچیده «عصای چاوش» را می سازند، که نخست به عنوان پیام آور خدایان بود، سپس به امان نامه عبور سفیران . پیک ها تبدیل شد و سرانجام به عنوان نشان جهانی حرفه پزشکی به کار رفت( که البته گاهی با عصای آسکلپیوس خدای یونانی پزشکی که تنها یک مار به دور آن پیچیده است اشتباه گرفته می شود).

  • مهرزاد نوشاد
  • ۰
  • ۰

 

یکی از کتاب هایی که امسال از نمایشگاه کتاب تهران ( اردیبهشت 1398) خریدم کتاب در جست و جوی طبیعت از ادوارد ویلسون با ترجمه ای عالی از کاوه فیض اللهی بود. فرصتی دست داد تا در لابه لای کارها، شروع به خواندن این کتاب کنم. هنوز تمام نکردم. یک دلیلش این بود که زمان زیادی نتونستم برای خواندن این کتاب بزارم. همچنین به دلیل اینکه خواندن این کتاب به دلیل دافعه ذاتی که هنگام خواندن چنین کتاب های جدیی با آن روبرو می شویم، به کندی پیش می رود. ولی در مجموع وقتی به عقب نگاه می کنم می بینم واقعاً ارزش خواندن را داشته و بقول هلن فیشر نویسنده کتاب آناتومی عشق و جنس اول «احساس می کنم کسی رازهایش را با من در میان گذاشته است». این کتاب در سال 1996 سال بازنشستگی ویلسون از دانشگاه هاروارد نوشته شده است.

ناتالی انجی یر از مجله ساینس و نویسنده کتاب دلبری دیوها در وصف این کتاب گفته: « جشنواره ای از ایده ها درباره مورچه ها، مارها، کوسه ها و طبیعت انسان متعالی و وحشی و نیاز عمیق ما به وحش»

دیوید کوآمن نویسنده آواز دودو و غول خدا هم در باره این کتاب گفته: « این اثر نشان داده است که چرا ما غیر دانشمندها باید از داشتن صدای او ممنون باشیم».

نقل از کتاب: « ادوارد ویلسون زیست شناس و طبیعی دان 88 ساله آمریکایی یکی از بزرگ ترین نظریه پردازان تکامل در جهان است. او استاد بازنشته دانشگاه هاروارد و برنده جایزه های متعددی[ از جمله دو جایزه پولیتزر] است. دوران کودکی ویلسون در جنوب آمریکا به جمع آوری مارها و حشرات در جنگل ها و مرداب ها تاثیری جاودانه بر کار و زندگی اش داشته است. ویلسون شاید بیش از هر دانشمند دیگری، جانوران را در زیستگاه طبیعی شان زیر نظر گرفته است.

ویلسون مورچه شناس است و بیش از 3 درصد (%3.6) از تنوع مورچه های جهان توسط او توصیف شده است.»

در آینده قسمت هایی از این کتاب را خواهم نوشت.

  • مهرزاد نوشاد