مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

آخرین مطالب

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تو چند روز تعطیلی که سپری کردیم فرصت خوبی مهیا شد که کتاب سه شنبه ها با موری اثری از میچ آلبوم را بخوانم.

نویسنده, روزنامه نگار, مجری و موسیقیدان 45 ساله آمریکایی میچ آلبوم که یکی از پرفروشترین اثرهایش داستان سه شنبه ها با موری است که در کشور های آمریکا, ژاپن, استرالیا, برزیل و انگلیس کتاب پرفروش سال بوده است.

موضوع داستان روایتی است واقعی از ارتباطی دوستانه بین میچ آلبوم و استاد سابقش موری شوارتز می باشد. موری که مبتلا به بیماری لاعلاج ALS شده است اعضای بدنش از پایین به بالا شروع به از کار افتادن می کنند. موری ولی مرگ را سخت نمی گیرد و اطرافیانش را به گرمی می پذیرد و با آنها از تجاربش می گوید. میچ آلبوم بهترین دوست و شاگرد قدیمی موری هر سه شنبه ها بیش از 1100 کیلومتر را از دیترویت به بوستون برای ملاقات موری می رفت و پای حرف های استادش می نشست و این ملاقات ها برای موری در حکم یک واحد درسی بود. کلاسی که فقط یک شاگرد داشت, نیازی به کتاب نبود و درسهایش شامل موضوعاتی مانند: عشق, کار, جامعه, خانواده, بخشش و مرگ بود.

ترجمه ای که من از آن استفاده کردم کار خانم ماندانا قهرمان بود از نشر قطره چاپ بیست و یکم و بنظرم ترجمه ای روان آمد.

در ادامه فرازهایی از کتاب که برایم جالب آمد را اشاره می کنم:

1.      آنچه که می تواند به زندگی تو معنی بدهد وقف خودت در راه عشق به دیگران است.

2.      مهمترین چیز در زندگی این است که یاد بگیریم که یک چگونه امواج عشق را بیرون بفرستیم و دو چگونه امواج عشق را پذیرا باشیم.

3.      چگونه مردن را یاد بگیر, چگونه زیستن را خواهی آموخت.

4.      تضاد عمده ای بین آنچه نیاز داریم و آنچه می خواهیم وجود دارد. ما به غذا احتیاج داریم ولی دسر شکلاتی را دوست می داریم.

5.      اگر تلاش داری که قابلیت هایت را به رخ بالادستی بکشی, این کار بی فایده خواهد بود چون به هر حال آنها از بالا به تو نگاه خواهند کرد و اگر تلاش داری که قابلیت هایت را به رخ پایین دستی ها بکشی این کار را هم کلاً کنار بگذار چون آنها فقط به تو حسادت خواهند ورزید.

6.      مردم هنگامی که مورد تهدید و خطر قرار می گیرند, پست و تنگ نظر می شوند.

7.      مرگ به زندگی خاتمه می دهد نه به رابطه.

8.      مرگ پدیده ای طبیعی است. هیولایی که ما آدم ها از مرگ می سازیم همش به خاطر اینست که خودمان را بصورت عضوی از چرخه ای طبیعت نگاه نمی کنیم. فکر می کنیم چون ما انسان هستیم, پدیده ای فراطبیعی هستیم.

  • مهرزاد نوشاد
  • ۰
  • ۰

دیروز  موفق شدم کتاب هنر شفاف اندیشیدن را تمام کنم. کتاب بسیار خوبی بود مخصوصا برای کسانی که سابقه شان در کتاب خوانی کم باشد(مثل من) و هنوز خواندن کتاب های غیر رمان بدلیل سنگین بودن مطالب برایشان سخت است.

چون مدتی است که پیاپی از این کتاب مطلب گذاشته ام, بعد از این پیام سعی می کنم برای تنوع هم شده از سایر کتاب ها پست بگذارم.

بعنوان آخرین خطای رفتاری رولف دوبلی تاکید به پرهیز از اخبار می کند که ابتدا به آن اشاره و در ادامه مطلبی در همین راستا از استفن کاوی ذکر خواهم کرد:

«زلزله در سوماترا, سانحه ی هوایی در روسیه, استعفای رییس جمهور مالی, حمله در پاکستان, رکورد جدید جهانی در وزنه برداری جهان.

آیا نیازی هست که همه این چیزها را بدانیم؟

علیرغم این که ما بطرز عجیبی بمباران اطلاعاتی می شویم اما بطور شگفت آوری کم می دانیم. اخبار برای ذهن همانند قند برای بدن اشتها آور, آسان هضم و در دراز مدت بسیار مخرب است.

دوبلی اشاره می کند که سه سال قبل خواندن و شنیدن اخبار را متوقف کرده است ونتیجه اش بعد از سه سال : افکار صریح تر, دید ارزشمند تر, تصمیمات بهتر و زمان بیشتر بوده است و البته بهترین نکته اینکه هیچ چیز مهمی را از دست نداده است.

در یکسال گذشته احتمالا حدود ده هزار خبر کوتاه را دریافت کرده اید , فقط یکی را نام ببرید که به شما کمک کرده باشد که تصمیم بهتری- در مقایسه با حالت عدم اطلاع از آن خبر- را اتخاذ کرده باشید. اگر واقعا اخبار کمکی در راستای پیشرفت انسان ها بود, خبرنگاران باید در راس هرم درآمدی می بودند.

در انتها تاکید می کند که پرهیز از این خطا مهمتر از پرهیز از کل خطاهای ذکر شده در این کتاب می باشد! و کتاب را بهترین وسیله برای شناخت جهان معرفی می کند.»

و اما استفن کاوی در کتاب هفت عادت مردمان موثر( که اوایل امسال موفق به خواندن آن شدم و در مطلبی جداگانه به آن اشاره خواهم کرد) کلا توصیه به کاهش ساعت استفاده از تلوزیون می کند:

« طی بررسی های مکرر معلوم شده است که تلوزیون حدود 35 تا 45 ساعت در هفته از وقت افراد را اشغال می کند و این تقریبا به اندازه وقتی است که افراد برای کسب و کارشان صرف می کنند و بیشتر از زمانی است که به تحصیلشان اختصاص می دهند.

وی اشاره می کند که در خانواده اش تماشای تلوزیون محدود به هفته ای هفت ساعت شده است. و اشاره می کند که علیرغم بسیاری از برنامه های سطح بالای تلوزیون, اما بسیاری از برنامه ها وقت و مغز ما را به هدر می دهند.

و بعنوان جمله ای کلیدی می گوید: تلوزیون خدمتکار خوب ولی ارباب بدی است

  • مهرزاد نوشاد