مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

  • ۰
  • ۰

مار

نگاهی به فصل مار از کتاب در جست و جوی طبیعت از ادوارد ویلسون می کنم. نکات جالب و آموزنده ای داشت.

علوم تجربی و علوم انسانی, زیست شناسی و فرهنگ در پدیده مار به شکل حیرت انگیزی به هم می رسند.

انسان ترسی ذاتی از مار دارد؛ یا اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم ، گرایشی ذاتی به یادگیری سریع و آسان چنین ترسی پس  از پنج سالگی دارد.

حیات از هر نوعی که باشد بی اندازه جالب تر از تقریباً هر نوع ماده بی جانی است که بتوان تصور کرد.

هیچ کس که از عقل سلیم برخوردار باشد یک کپه برگ مرده را به درختی که برگ ها از آن افتاده اند را ترجیح نخواهد داد. اما این چیزی که چنین پیوند نزدیکی میان ما و موجودات زنده برقرار می کند دقیقاً چیست؟

در میان ویژگی های زیست گرایانه شاید عجیب تر از همه ترس و احترام ما نسبت به مار باشد.

البته محدودیت هایی برای فراوانی و تراکم جمعیتی مارها وجود دارد. از آنجا که مارها از قورباغه، موش، مار  و جانوران دیگری در همین طیف اندازه تغذیه می کنند، لزوماً از طعمه هایشان کمیاب ترند.

این ایده که بی زاری از مار در خویشاوندان انسان ذاتی است در پژوهش هایی که درباره مکاک های رزوس همان میمون های قهوه ای درشت جثه هند و کشورهای آسیایی اطراف آن، انجام شده تایید می شود. وقتی افراد بالغ این میمون ماری از هر نوع را می بینند، با واکنش ترس کلی مختص گونه خود به آن عکس العمل نشان می دهند.

عجالتاً فرض کنید که بیزاری از مار دست کم در بعضی انواع نخستی های غیر انسان مبنای وراثتی دارد. احتمالی که بی درنگ به دنبال آن مطرح می شود آن  است که این ویژگی از طریق انتخاب طبیعی، تکامل یافته است. به عبارت دیگر، افرادی که چنین واکنشی را نشان می دهند فرزندان بیشتری از خود بجای می گذارند، در نتیجه گرایش به یادگیری ترس به سرعت در جمعیت انتشار می یابد.

شمپانزه ها تصور می شود با پیش انسان ها نیای مشترکی داشته باشند که همین پنج میلیون سال پیش می زیست. شمپانزه هایی که در آزمایشگاه بزرگ شده اند در حضور مار بیمناک می شوند حتی اگر تجربه قبلی در این مورد نداشته باشند و این واکنش در طول دوره نوجوانی بتدریج مشخص تر می شود. این یک ویژگی جالب است، زیرا انسان نیز کما بیش از همین زنجیره رشد می گذرد. کودکان زیر پنج سال با مشاهده مار هیچ اضطراب خاصی احساس نمی کنند اما با افزاش سن به تدریج محتاط تر می شوند. تنها یکی دو تجربه نا مطبوع می تواند ترسی عمیق و دائمی از مار در کودکان ایجاد کند. این الگو در تکوین فردی انسان اگر بی همتا نباشد، غیر عادی است. سایر ترس های رایج به ویژه از غریبه ها، تاریکی و صداهای بلند پس از هفت سالگی رو به کاهش می گذارند. اما درست برعکس تمایل به پرهیز از مار به تدریج با گذشت زمان قوی تر می شود.

به جز جنوبگان تمام قاره ها مارهای سمی دارند. در مناطق پهناور آسیا و آفریقا نرخ مرگ و میر ناشی از مارگزیدگی 5 نفر در هر 100 هزار نفر در سال یا بیشتر است. رکورد منطقه ای در دست استانی در برمه است جایی که در آن نرخ تلفات به 37 نفر در هر 100 هزار نفر در سال می رسد.

حتی مردم ایرلند که به لطف آخرین یخبندان پلئیستوسن یکی از معدود کشورهای جهان فاقد مار هستند، نمادها و سنت های کلیدی مار را از فرهنگ های اروپایی دیگر وارد کرده و ترس از مار را در فرهنگ و ادبیات خود حفظ کرده اند.

مصریان باستان دست کم 13 خدای مار را می پرستیدند که به امور گوناگون از سلامتی و باروری گرفته تا رویش گیاهان رسیدگی می کردند.

دو مار به هم پیچیده «عصای چاوش» را می سازند، که نخست به عنوان پیام آور خدایان بود، سپس به امان نامه عبور سفیران . پیک ها تبدیل شد و سرانجام به عنوان نشان جهانی حرفه پزشکی به کار رفت( که البته گاهی با عصای آسکلپیوس خدای یونانی پزشکی که تنها یک مار به دور آن پیچیده است اشتباه گرفته می شود).

  • ۹۸/۱۰/۰۳
  • مهرزاد نوشاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی