مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

رنسانس

رنسانس

در ادامه معرفی که از قرون وسطا در نوشته قبل داشتم حال می پردازم به دوران رنسانس که پس از قرون وسطا آغاز گردید و برای این امر باز هم از کتاب دنیای سوفی مدد می گیرم.

زمانی که دین وعلم توانستند آزادانه با هم ارتباط داشته باشند،آنگاه پایه و اساس رنسانس در قرن پانزده بنا نهاده شد. مقصود از رنسانس تحول فرهنگی است که در اواخر قرن چهاردهم در ایتالیای شمالی شروع شد.

پس از دوران طویل تاریکی قرون وسطا که طی آن تمام جنبه های حیات از دریچه انوار الهی نگریسته می شد بار دیگر همه چیز گرد انسان دور می زد. آموختن زبان یونانی بین مردم رواج یافت.

سه کشف تازه قطب نما، سلاح گرم و ماشین چاپ، لازمه اصلی پیدایش دوران تازه بود. قطب نما کار دریانوردی- مبنای سفرهای اکتشافی بزرگ- را راحت تر کرد. سلاح های جدید به اروپاییان در مقابله با فرهنگ آمریکایی و آسیایی بر تری نظامی داد. صنعت چاپ نقش پر اهمیتی در گسترش اندیشه های انسانی تازه رنسانس ایفا کرد. فن چاپ مسلما از جمله عواملی بود که کلیسا را واداشت که دیگر ترویج دانش را فقط منحصر به خود نداند.

انسان مداری رنسانس بر خلاف تاکید تعصب آمیز قرون وسطا بر طبیعت گناه کار انسان، منجر به باوری تازه به انسان و ارزش های انسانی شد. خدا در سراسر قرون وسطا سرآغاز همه چیز بود. انسان گرایان رنسانس، بشر را نقطه آغاز کار خود ساختند. همانند دوران باستان مردم باز دست به تشریح مردگان زدند تا از چگونگی کارکرد بدن انسان سر درآورند. این کار هم برای علم پزشکی و هم برای هنر مفید بود. رشد و تحول بی مانندی در تمام شئون زندگی پدید آمد. هنر، معماری،ادبیات، موسیقی، فلسفه و علوم رونق بی نظیری یافتند. و این ناشی از رویکردی تازه به علم بود. از قرن چهاردهم به بعد شماری از اندیشمندان بر ضد اطاعت کورکورانه از نظرات گذشتگان چه آموزه های دینی و چه فلسفه طبیعی ارسطویی هشدار داده بودند. اکنون گفته می شد که هرگونه بررسی پدیده های طبیعی باید بر پایه مشاهده، تجربه و آزمایش باشد. به این می گوییم روش تجربی.

در سراسر قرون وسطا تفکر زمین مرکزی حاکم بود یعنی زمین ساکن است و اجسام فلکی دیگر حول زمین در گردش هستند. ایمان مسیحی نیز به تداوم این باور کمک می کرد. برای بار اول در سال 1543 کوپرنیک ستاره شناس لهستانی ایده خورشید مرکزی جهان را ارائه داد.

در کلیسای کاتولیک قرون وسطا آداب دینی همه با لاتین برگزار می شد. کتاب مقدس فقط به زبان لاتین بود. در دوره رنسانس تورات و انجیل از زبان های عبری و یونانی به زبان های محلی ترجمه شدند. یکی از مصلحان دینی این دوران مارتین لوتر (1473-1546) آلمانی، بنیان گذار مذهب پروتستان بود. لوتر از کلیسای کاتولیک جدا شد چراکه معتقد به آمرزش فروشی کلیسا نبود و می گفت برای دریافت بخشایش خدا نیاز به پادرمیانی کلیسا نیست و می خواست به مسیحیت اولیه آنچنان که در عهد جدید آمده برگردد. لوتر کتاب مقدس را به آلمانی ترجمه کرد. وی معتقد بود که رستگاری فقط از طریق ایمان ممکن است.

هیچ عصری را نمی توان مطلقاً خوب یا بد نامید. در خلال رنسانس انسان ستیزی نیز رواج یافت. در این دوران برای محاکمه جادوگران، سوزاندن کجروان، برای سحر و جادو و خرافات و برای تسخیر وحشیانه قاره آمریکا عطش فوق العاده ای وجود داشت. رهاورد انقلاب فنی دوران رنسانس هم ماشین ریسندگی بود و هم بیکاری، هم بیماری های تازه بود و هم دارو، هم بهبود کارایی کشاورزی بود و هم تخریب محیط زیست. عده ای معتقدند ما به چیزی دست یافتیم که دیگر نمی توانیم مهارش کنیم. انسان از زمانه رنسانس دیگر جزئی از آفرینش نبوده است بلکه شروع به مداخله در طبیعت کرد.


  • ۹۸/۰۲/۲۲
  • مهرزاد نوشاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی