مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

مارک تواین:

فرقی میان کسی که کتاب نمی خواند با کسی که نمی تواند بخواند نیست.

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سقراط

امروز می خواهم مجدداً از کتاب دنیای سوفی استفاده کنم و یک سرگذشتی از سقراط را ارائه کنم:

« فلاسفه اولیه یونان گاه فیلسوفان طبیعی خوانده می شوند چون بیش از هر چیز در فکر جهان طبیعی و رویدادهای طبیعی بودند. فیلسوفان طبیعی نخستین گام را در راه استدلال علمی برداشتند و پیشتاز آنچه که بعدها علم نامیده شد بودند, آنها در جستجوی قوانین ناپیدای طبیعت بودند و می خواستند بدون توسل به اساطیرکهن بفهمند پیرامون آنها چه می گذرد یعنی می خواستند با مطالعه خود طبیعت, رویدادهای واقعی طبیعی را دریابند و این روش توصیف, با توضیح رعد و برق یا بهار و زمستان از طریق داستانسرایی درباره خدایان, بسیار فرق داشت.  فیلسوفان طبیعی را پیش- سقراطی هم می نامند چون پیش از سقراط به سر می بردند.

چند تن از فیلسوفان طبیعی عبارتند از: طالس, آناکسیماندروس, پارمنیدس, هراکلیتوس, امپدوکلس, آناکساگوراس و دموکریتوس

سه فیلسوف کلاسیک بزرگ سقراط, افلاطون و ارسطو هستند و هر سه به شیوه خود بر تمامی تمدن اروپا اثر گذاشتند.

سقراط( 470-399 پیش از میلاد) شاید اسرارآمیزترین چهره در سراسر تاریخ فلسفه باشد. سقراط چیزی ننوشت. با وجود این یکی از فیلسوفانی است که بر اندیشه اروپایی تاثیر بسیاری نهاده است و مرگ دلخراشش شاید این تاثیر را تشدید نموده باشد. آتن از زمان سقراط مرکز فرهنگ یونان شد.

سقراط حتی در زمان حیاتش هم مردی بود مرموز و پس از مرگش بلافاصله بانی شماری از مکتب های فلسفی گوناگون شد. همین رمز و ابهام  موجب شده است که مکتب های فکری با دیدگاه های بسیار مختلف فلسفی او را از خود بدانند.

مسلم است که بی اندازه بد قیافه بود. شکمی قلنبه, چشم های برآمده و بینی پهن و کوتاه داشت ولی باطنی کاملا دلپذیر داشت. همچنین درباره اش گفته اند که "هر چقدر هم در حال و گذشته بگردید, مانند او را نخواهید یافت".

زندگی سقراط را ما بیشتر از راه نوشته های افلاطون می شناسیم که یکی از شاگردان او بود و خود یکی از بزرگترین فیلسوفان همه ادوار شد. افلاطون فلسفه خود را از زبان ارسطو بیان می کند و بدین جهت نمی توان یقین داشت که آنچه در این بحث ها مطرح می کند واقعاً بر زبان ارسطو آمده است. بنابراین تمایز آموزه های سقراط از فلسفه افلاطون کار آسانی نیست.

خصلت اصلی هنر سقراط آن است که به ظاهر نمی خواهد کسی را تعلیم دهد. برعکس چنین وانمود می کند که مایل است از مخاطب چیز بیاموزد. روش او بویژه در ابتدای گفتگو این بود که فقط سوال کند, انگار که هیچ نمی داند. در ادامه بحث معمولاً مخالفان خود را در وضعیتی قرار می داد که ضعف استدلال خود را می دیدند و سرانجام ناچار می شدند درست را از نادرست تمیز دهند.

سقراط خود را به جهالت می زد و وانمود می کرد خرفت است. این را تجاهل سقراطی می خوانند. این عمل او را قادر می ساخت که نقطه ضعف تفکر افراد را نشان دهد و ابایی نداشت که این کار را در وسط میدان شهر بکند. کسی که گذارش به سقراط می افتاد ای بسا در ملا عام مسخره می شد. پس حیرت آور نیست که مردم به مرور زمان بیشتر و بیشتر از او زده شدند, بخصوص آنهایی که در جامعه مقامی داشتند.

سقراط که مادرش ماما بود می گفت هنرش هنر مامایی است. ماما خودش نمی زاید اما حضورش زایمان را تسهیل می کند. سقراط نیز به همین منوال وظیفه خود را این می دانست که دیگران را یاری دهد تا بینش درست « به دنیا آورند», چرا که درک واقعی از درون می آید.

سقراط به قصد آزار, همنوعان را نیش نمی زد. همیشه می گفت در نهاد خود " ندایی الهی" می شنود. همواره با محکوم کردن افراد به مرگ مخالف بود و از این گذشته حاضر نشد دشمنان سیاسی خود را لو بدهد و همین سرانجام موجب مرگ او شد.

در سال 399 پیش از میلاد متهم شد که "خدایان تازه آورده است و جوانان را به فساد کشانده است" و به خدایان مورد قبول همگان ایمان ندارد. هیئت منصفه ای پانصد نفری با اکثریتی ناچیز او را گناهکار شناخت. سقراط به احتمال قوی می توانست شفاعت بطلبد. دست کم می توانست بپذیرد که آتن را ترک کند و جان خویش را نجات دهد ولی به وجدان خود بیشتر از جان خود ارج نهاد. به هیئت منصفه اطمینان داد که به خیر و صلاح کشور عمل نموده است. با این حال او را مجبور کردند که جام شوکران بنوشد و در حضور دوستانش زهر را نوشید و جان سپرد.

فیلسوف کسی است که می داند که تا چه اندازه نادان است و این نادانی او را اذیت می کند. سقراط خود گفت: "یک چیز را خوب می دانم و آن اینست که هیچ نمی دانم".

می گویند یکی از اهالی آتن از غیبگوی معبد دلفی پرسید داناترین مرد آتن کیست و غیبگو جواب داد سقراط. وقتی سقراط این را شنید دهانش از تعجب باز ماند.

سقراط معتقد بود "هرکس بداند که درست چیست, دست به نادرست نمی زند". اگر دست به عمل نادرست می زنیم به این دلیل است که بهتر نمی دانیم. بنابراین بسیار با اهمیت است که به آموختن ادامه دهیم».


  • ۹۷/۰۶/۳۰
  • مهرزاد نوشاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی